ببین دیگر کار به کجا کشیده است که علاوه بر جیمیل حتی یاهوو میل هم میگوید:
گویا شما از slow connection استفاده میکنید...
در تمام این مدت وبلاگ نویسی که بخش نظرات به صورت تاییدی بود این وبلاگ حتی یک مورد،حتی یک مورد نظر نامربوط دریافت نکرد.
ولی در این پست اخیر که بخش نظرات باز شد نمیدانم چه موجوداتی با چه تفکری و البته با این سرعت همه گیر زحمت نظرگذاری به خود میدهند. خب عیبی ندارد.فرهنگ اینترنتیتان را به رخ بکشید.نتیجه عملتان از آن شماست
باشد که همگی رستگار شویم
حوصله حرف زدن ندارد
حوصله پاسخ دادن ندارد
حوصله شوخی ندارد
حوصله سربه سر گذاشتن با اطرافیانش را ندارد
حوصله درس خواندن ندارد
حوصله خندیدن ندارد
حوصله حرص خوردن ندارد
حوصله ایمیل خواندن ندارد (البته سرعتی هم ندارد)
حوصله جواب های با مزه دادن و بلبل زبانی کردن ندارد
حوصله یافتن دلیل اینکه چرا اینترنت کند شده را ندارد
در عوض فکر دارد..یک دنیا فکر است که رژه میروند در ذهن او...یه کم بزرگ شو
بدتر از همه اینکه انگیزه اش را برای کنکور هفته دیگر از مدتها قبل از دست داده.گرچه باز عذاب وجدان گرفته بود ولی اینبار حوصله عذاب وجدان را هم ندارد.کوبیدش کنار.با خودش میگوید:
--که چی؟قبول شدی که چی؟قبول بشی که باید بمونی.نشدی هم مهم نیست.علی رغم اینکه داداشم میگه اول فوق بگیر بعد بیا یه دور خیز میکنی و یه کم خودتو جمع و جور میکنی و میری.چه با اون چه خودت تنهایی
یادش هست که همیشه هر ایده جدیدی در مورد یادگیری داشت، آن را در نخستین صفحه کتابی که مشغول مطالعه اش بود مینوشت.و حس میکند حالا زمانش رسیده.که دفترچه ای نو بردارد.تمام ان کتاب ها را روی هم بچیند.از صفحه اولشان ، ایده ها را دانه دانه و یکی یکی روی برگه دفترچه بنویسد.الویت بندی کند.همزمانی و توازی آنها را مشخص کند.و ببیند در فرصت باقی مانده چه برنامه ای برای آنها باید بریزد.اگر قبولی اتفاق افتد که چهار ماه فرصت دارد برای ایده های بزرگتر و اگر هم نه باید برای بزرگترین هدف تا به امروزش دورخیز کند.در هر دو حال سود از آن اوست.شاید اینجاست که میگویند : هرچی خدا بخواد
پ.ن..دوستان بلاگفایی عزیز، اومدم وبلاگتون ولی کد امنیتی بخش نظرات وبلاگتون لود نشد که بتونم براتون پیام بذارم.
پ.ن. این لینک تکه هایی از یک اپراست.لینک فیلتر نشده ندارم فعلا.گرچه تصویر دارد ولی گوش کنید زیباست. خصوصا صداهایی که میخوانند