آوادخت، یک مشاهده گرِ روشن بین

نیک باش چون تابش آفتاب و بخشش باران

آوادخت، یک مشاهده گرِ روشن بین

نیک باش چون تابش آفتاب و بخشش باران

کجایم من؟- بخش دوم-

نظر به پست قبلی، آوا همچنان درگیر است..ببخشید اگر فرصت نکرده به شما دوستان سر بزند..

مدام از خودش میپرسد:

خب اگه همه شرایطم مناسب بود، اگه یه عالمه پول داشتم، اگه امکان تحصیل در بهترین کشور دنیا رو داشتم، چه رشته ای رو با جان و دل میرفتم سراغش؟


آوا درس خواندن را دوست دارد.پس تا اینجا مشکلی نیست.ولی دارد فکر میکند از کجا باید علاقه اش را بیابد؟اینکه در همین رشته خودش متخصص شود ایده خوبیت.ولی ترسی کوچک دارد آوا!! میترسد برود و متخصص بشود ولی باز علاقه مند نشود. به نظرتان ترس بی موردی است؟

از شما میپرسد که اگر بگویید او ا راهنمایی بزرگی کرده اید در حد نشان دادن مسیر زندگی


شما چطور دریافتید که به چه رشته ای علاقه مندید؟

چطور فهمیدید که برای چه کاری ساخته شده اید و باید حتما آن را انجام دهید؟