آوادخت، یک مشاهده گرِ روشن بین
نیک باش چون تابش آفتاب و بخشش بارانآوادخت، یک مشاهده گرِ روشن بین
نیک باش چون تابش آفتاب و بخشش بارانپیوندها
- آموزش رقص (Sahar)
- آوای شب
- بخند به روی دنیا باقیشو بیخیالش
- پزشک فردا،هدی
- جایی برای گفتن دلتنگی ها
- خونه ما
- دختر مهندس سیاستمدار
- دکتر بعد از این، تاراس
- دکتر بعد از اینهای شاهرود
- دلفین
- دنیای رایانه و ترفندهای آن
- دور خواهم شد ازین خاک غریب
- روزگار مهندس سویل
- روزنگاری یک دانشجو در ناسرزمین مادری
- زندگی زیباست
- سانی
- عکس
- لحظه ای از خودم
- من و مشتری هام
- ناهید،مهندس کوچولو
- وفادار دلشکسته
- هر چقدر که بخواهی
- همینه که هست
- یادداشتهای روزانه دکتر دلژین
- یادداشتهای یک مهندس
- یک ماما با چکمه های سفید
- یه همسر دارم...
دستهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- اسفند 1394 1
- فروردین 1392 1
- تیر 1391 1
- اردیبهشت 1391 1
- فروردین 1391 1
- آذر 1390 4
- آبان 1390 2
- مهر 1390 1
- شهریور 1390 4
- مرداد 1390 4
- تیر 1390 4
- خرداد 1390 6
- اردیبهشت 1390 6
- فروردین 1390 6
- اسفند 1389 4
- بهمن 1389 3
- دی 1389 4
- آذر 1389 8
- آبان 1389 6
- مهر 1389 6
- شهریور 1389 2
- مرداد 1389 1
- خرداد 1389 3
- اردیبهشت 1389 2
پنج
و اما گزارش روزهانه (یعنی گزارش چند روز)
سه شنبه: تعطیل بود.چراکه جشن بزرگی در آن روز برگزار میشد و آوا آن روز را به خودش مرخصی داد.چرا البته نیم ساعت مطالعه داشت 
چهارشنبه: تاخیر در بیدار شدن.با این حال برنامه را کامل انجام داد.تیک ها یکی پس از دیگری روی نام دروس فرود می آمدند.راستی امروز باز هم تعطیل بود.
پنجشنبه: تاخیر در بیدار شدن. یک موج منفی از نوع امواج همیشگی منزل منتها این بار با دز بسیار خفیف.باعث شد زمان صبح تا ظهر را کمی از دست بدهد.کمی هم بی حوصله شد.مجبور شد برنامه فردا (جمعه) را با امروز(پنجشنبه) کمی جا به جا کند.
نکته مفید روز: در ساعات پایانی شب تیکهای نخورده، ایده ای جدید در برنامه ریزی به او داد.یک تغییر کلی برای مدت ده تا یازده روز.البته میتوان زمان را کمتر هم کرد.سه بخش روز با یک درس و بخش چهارم با یه درس سبک و جدید.نتیجه کار: تمرکز بیشتر، جبران تیک های نخورده، کمی شتاب یکباره و روحیه بهتر
جمعه: تاخیر در بیدار شدن. قرار بوده ایده از امروز اجرا شود.ولی باز هم نیازمند تغییراتی است.بنابراین برنامه امروز را مطابق گذشته انجام داد.با کمی کندی.و کمی نقص.پروژه روز در حدود 60 درصد اجرا شده.آوادخت راضی نیست
شنبه: تاخیر در بیدار شدن.روز آغاز ایده جدید.یک چارک فاز اول اجرا شده.برای ادامه ماجرا باید چاپگر را روشن کند.
وای خدایا چرا اینقدر من خوابم زیاد شده.چرا هی خوابم میاد؟من صبح رو بدجوری لازم دارم.ولی انگاری به پلکام سکه بستن که هی میفتن.این تاخیر در بیدار شدن رو چه کنم؟ 
حالا اگه کار نداشتم عین جغد بیدار می موندماا.ولی الان که کار دارم هی خوابم میاد.
یکی دعا کنه فردا استاد ساعت آخرم نیاد . اصلا مجبوره نیاد.چون اگه بیاد، اونوقت من نمیرم و از عدم حضور من در کلاس خیر و بهره ای نمی بینه
آهنگیست در وبلاگ آوا از انیگما..جالب است و کمی قدیمی . با مرورگر IE گوش دهید
پ.ن.هم اینک استاد در سایتش اعلام کرده که فردا نمی آید و طبعا کلاس هم تشکیل نمیشود. فرصتی دوباره جهت درس خوانی 
چه جالب مینویسی.مسائل و اتفاقات مربوط به خودتو از زبون یکی دیگه شرح و توضیح میدی.یعنی اول شخص نمی نویسی بلکه سوم شخص مینویسی.شیوه نگارشی جالبیه.درضمن،شما مثه من کلن تاخیر در بیدار شدن داری.فکر کنم این مرضیه که همه جوونا مبتلا بهشن.پس غصه شو نخور.
ممنانم پاورچین جان
آخه اوایل صبح کله سحر بیدار میشدم.ولی الان خوابم میاد.وسط روزم خوابم میگیره
اوا با مرور گر فایر فاکس اهنگ شنیده نمیشود!
با مرورگر Chorme وقتی میام تو وبلاگت به لینک دانلود اهنگ منتقل میشه :
http://www.4shared.com/audio/trcmrnbu/Enigma_-_THE_CHILD_IN_US.html?cau2=403tNull
با مرورگر اکسپلور هم که میام میگه باید یه پلاگین رو نصب کنی برای گوش دادن اهنگ! منم که حوصله ی نصب پلاگین ندارم!
توضیحات مکفی بود.مچکرم.
اما نصب اون پلاگین در اکسپلورر تنها چند ثانیه زمان میبرد
بازم سپاس..رسیدگی میشود
خب وقتی این وبلاگ بسته شده چرا از لینکهات پاکش نمیکنی؟
امروز نخستین روز آینده توست
آخه قبلا پیام فیلتر شدنش رو میداد.
اطاعت امر.الان پاکش میکنم
فرصتی دوباره جهت درس خوانی ..........
اره تو هم که چقدر شبانه روزی داری درس می خونی!
بد جنس
پس این همه گزارشهایی که مینویسم چیه؟
اصلا دیگه ۲۵ ساعت میشینیم میخونم تا وبلاگت بی کامنت بمونه
خوبه آوا جون. من که کلا این چند روز بی کار گشتم!
عیبی نداره.
در اینجور مواقع بگو بدن ادم به استراحت هم نیاز داره
چه درسخون ... خیلی خوبه تحسینت می کنم که از موقعیت هات استفاده می کنی !!!!
ممنون.
عادته خوندنه.از بچگی همه اش باید یه چیزی بخونم
آپ کردم. وقت کردی یه سر بزن.
میام حتما
خوش بحالت شد دیگه
خیلییییییییییی.
تعطیل کردم برای خوندن خب.الان هم خوندم..کلی فرصت خوبی بود
سلام. من آهنگهای زیادی از انیگما گوش کردم اما این آهنگش خیلی برام جدیده، اگه لطف کنین و اسم موزیک رو اینجا بذارید ممنون میشم.
سلام و درود
)
اسم اهنگ هست : the child in us
لینک دانلودش:
http://www.4shared.com/audio/trcmrnbu/Enigma_-_THE_CHILD_IN_US.html?cau2=403tNull
یا:
http://www.persiangig.com/pages/download/?dl=http://lyceum.persiangig.com/audio/07_-_The_Child_In_Us.mp3
متن شعرش که البته کاملشو پیدا نکردم(البته جسارتا.چون شما که دیگه انگلیسیشو میدونید
http://www.poemhunter.com/song/the-child-in-us/
یافتم!
شرف الشمس آوا جون.
بسیار مچکرم
اوا خوشم میاد که زبونت هم درازه!
بسی بسیار
از کودکی زبان ما سر زبان ها بود
سلام وقت بخیر آهنگ واقعا عالی بود.فقط میخوام که یک نصیحت دوستانه بکنم سعی کن با زندگی بسازی چون هر چی به خودت سخت بگیری دنیا برات سخت تر میگیره برای پدرت هم سعی کن بیشتر دعا کنی همون کاری که من دارم میکنم.حتما نتیجه میگیری.امید به خدا...
سلام.خواهش میکنم.
سعی میکنم.جدا که هرچی سخت بگیری سخترتر میشه
دیشب سعی کردم براش دعا کنم.باور کنید زبونم قفل شده بود و هیچ کلمه ای نمی تونستم بگم.اصلا نمی دونستم چه دعایی براش مناسب تره.
سلام.از اینکه به من سر زدی بسیار بسیار ممنونم.بیشتر پستارو خوندم خیلی خوب می نویسی
ایشالا تو امتحانت موفق یاشی، برای ارشد میخونی دیگه؟
سلام
باز هم مزاحمتان خواهم شد.
خیلی ممنان..بلی .برای تحصیلات تکمیلی
از بچگی زبونت سر زبون ها بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوا خودت معنی جمله ای رو که گفتی فهمیدی؟
زبونت سر زبوناشون بود؟؟؟؟؟؟؟؟
عجبا.
.مثبت برداشت کن..یعنی آنکه همه میگفتن که این فسقلی چه زبونی داره..زبون یعنی همون که میگن جواب تو آستینشه و بلبله و بازی با کلمات و ..اینا دیگه.
اوا باید معلم ادبیات فارسی شود!
ای روزگار.یاد آنروزها به خیر که ادب و واژگانمان فزونتر ازین بود
ما به سعدی و فردوسی و پروین می اندیشیدیم جان مادر.تو از دبیری ادبیات با ما میگویی؟
دو نقطه اعتماد به نفس
پیام سعدی به دختران جوان :
حالا که نیست خبر از شوی / ز گهواره تا گور دانش بجوی
اا؟میگما جواب اون تسته چرا اینجوری شد؟
آخه چندروز پیش ازین تستهای در پیت بود یه دونه که با توجه به نتایجش گفته بود شما در ۱۸سالگلی شووَر میکنی.
من هم فکر کردم که من که صدسال پیش ۱۸ سالم بود و خبری نشد و الانم که دارم پله های ترقی رو میرم بالا
پس نگو سعدی جان پیش بینی کرده بود
مراحمی اوا جون
ممنانم
اره اوا جون تا گور دانش بجوی!
آره دیگه....حالا تو هی بگو من درس نمیخونم.جتی سعدی هم فهمید.ولی من اینقدر غرق علم جویی بودم که سن 18 رو رد کردم و خودم ندانستم ولی اون تسته دانست